حکمت و نصیحت

ساخت وبلاگ
او به نام ویلیام پکتال در سال 1875 درلندن متولد شد. مهمترین سالهای عمرش را در حومه سافولک در مرکز روحانیون گذراند. او در هارو در یک مدرسه خصوصی مشهور هم کلاسی وینستون چرچیل بود. در دوره زندگی طولانی مدتش در سافولک، سفر های گسترده ای به دنیای عرب و ترکیه داشت. پکتال در سال 1917 به اسلام گرایید و به زودی رهبر گروهای شناخته شده مسلمانان بریتانیا شد.در سال 1919 پکتال برای اداره معلومات اسلامی در لندن کار می کرد که در کنار سایر فعالیتهایش ، هفته نامه نظریات مسلمانان را هم منتشر می کرد. بعد از اتمام آخرین داستانش ( تحت عنوان ایرلی اورز) درسال 1920 برای یک ماموریت جدید به هند فرستاده شد. او در انجا به عنوان ویرایشگر نشریه کرونیکال بمبییکار می کرد. پکتال از هواداران سرسخت استقلال اسلامی سلطنت هند بود که به تدریج بر اثر یک سلسله توطئه انگلستان تضعیف شد. بعد از آن در سال 1927 او در فصل نامه فرهنگ اسلامی که تحت سرپرستی نظام حیدر اباد قرار داشت مشغول به کار شد. همچنین او هشت نطق را در مورد جنبه های مختلف شهرنشینی اسلامی در دعوتنامه کمیته سخنرانی مدرس درباره اسلام در مدرسه هند ایراد نمود. سخنرانی های وی تحت عنوان جنبه فرهنگی اسلام در سال 1961 توسط نشریه اس. ام. اشرف در لاهور انتشار یافت.ماموریت ترجمه قرآن از همان ابتدای اسلام آوردنش ذهن پکتال را به خود مشغول ساخته بود. او دانسته بود که یادگیری قرآن بر هر مسلمانی فرض است. بنابراین وی در سال 1930 ترجمه قرآن عظیم الشان را منتشر نمود (آ.آ نوپف ،نیویورک). او ذکر نمود که قرآن سخن الله سبحانه و تعالی است و قابل ترجمه نمی باشد. محمد مرماداک پکتالدر اوایل سال 1935 به انگلستان بازگشت و یک سال بعد در 19 می در خیابان ایوز درگذشت و در آرامگاه مسلما حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 14 تير 1403 ساعت: 0:52

درسها و عبرتهایی از سوره ی یوسف‏1- رؤيای صالحه از جانب الله تعالی است، زیرا یوسف علیه السلام خواب حق و درستی دید و پدرش به وی امر ‏کرد تا خواب خویش را برای برادرانش بازگو نکند.‏‏2- کتمان سخن گفتن از نعمتهای خداوند جهت مصلحت جایز است، زیرا پدر یوسف علیهما السلام فرمود:« لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ ‏عَلَى إِخْوَتِكَ »(یوسف -5)یعنی: (فرزندم) خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن. - در حالیکه خواب یوسف ‏نعمت بود- چرا که « فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا» (ممکن است با بازگو کردن خواب خود به برادرانت برایت نقشه ای ‏بکشند چنانکه پدر یوسف فرمود: آنها) برای تو نیرنگی می اندیشند، پس اگر انسان نعمت الله تعالی را پنهان کرد ‏و افشا ننمود تا مبادا از حسد دیگران ضرری به وی برسد در اینصورت ایرادی ندارد تا آن نعمت را از دیگران ‏مخفی سازد.‏‏3- شیطان به میان برادری و اخوت نفوذ می کند، و سینه ی برخی را از کینه و دشمنی بر دیگری پر می کند و بین ‏آنها عداوت ایجاد می نماید در حالیکه آنها برادران تنی هم هستند.‏‏4- عدل بین فرزندان و اولاد ممکن نیست و اگر یکی از فرزندان مستحق عنایت و توجه بیشتری بود، در ‏اینصورت بر پدر است تا در حد توان توجه و عنایت (خویش را نسبت به او) ظاهر نسازد تا مبادا در قلب بقیه ‏ی فرزندان کینه و حسد ایجاد شود.‏‏5- خداوند پاک و منزه هر کدام از بندگانش را که بخواهد برمی گزیند و این برگزیدن نعمتی از جانب الله تعالی ‏است، پس از این امر درمی یابیم که انتخاب و برگزیدن از فضل الله تعالی است و این فضل را به هرکس از بندگانش ‏که بخواهد خواهد داد، بنابراین طالب علم باش چرا که خداوند تبارک و تعالی تو را در میان انتخاب ‏‏(شوندگان)دیگری برمی گزیند و تو را صاحب علم می کند، و اگر علاوه بر طلب علم دعوتگر آن حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 14 تير 1403 ساعت: 0:52

مراد ویلفرد هافمنفارغ التحصیل از دانشگاه هاروارد آلمان در مرحله دکترا، متخصص علوم اجتماعی و دیپلومات، در سال 1980 به اسلام روی آورده است.داکتر هافمن که در سال 1980 مسلمان شد، در آلمان در سال 1931 به عنوان یک مسیحی کاتولیک زاده شد.او از کالج یونین در نیویورک فارغ التحصیل شد و در رشته حقوق در دانشگاه مونیخ پرداخت و مدرک دکترای خود را از این دانشگاه در رشته حقوق در سال 1957 گرفت. او دست یار تحقیق جهت بهبود پروژه شهری فدرال گردید و در سال 1960 فوق لیسانس در رشته قانون را از مدرسه قانون هاروارد گرفت. او از سال 1983 الی 1987در ناتو به عنوان مدیر اطلاعات کار می کرد. او در سال 1987 سفیر المان در آلجیرا و در سال 1990 در ماراکو بود. او در ماراکو چهار سال خدمت نمود. او مراسم حج عمره را در سال 1982 و حج تمتع را در سال 1992 انجام داد. چند تجربه مهم، دکتر هافمن را به اسلام هدایت نمود. اولین ان در سال 1991 آغاز شد هنگامی که به الجیرا به عنوان کارمند سفارت آلممان فرستاده شد.او در انجا خود را در بین جنگ خونین و خشونت بار بین سربازان فرانسوی و ملت الجیرا یی یافت. گروههای الجیرایی در طی هشت سال گذشته برای استقلال جنگیده بودند. در این کشور او شاهد ظلم و قتل عامی بود که مردم الجیرا با آن دست و پنجه نرم می کردند. هر روز تقریبا ده یا دوازده نفر کشته می شد─ در فاصله کم ، به روش اعدام─ تنها به دلیل عرب بودن و یا سخن از آزادی گفتن. " من شاهد صبر و استقامت مردم الجیرا در برابر بزرگترین آزار و اذیت ها بودم. نظم مستحکم آنان در ماه رمضان، اعتماد به نفس در راستای پیروزی ، بر علاوه انسانیتی که با فقر امیخته شده بود." او احساس نمود که این دین است که آنها را اینچنین ساخته است و بنابراین شروع به خوان حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 14 تير 1403 ساعت: 0:52